داستان های عشقی و خیانت | جدید 1402

داستان های عشقی و خیانت | جدید 1402
تبلیغات ویژهرزرو جایگاه

 

 

داستانهای عشقی برای کسانی چه در رابطه هستند و چه رابطه ی ناموفقی داشتند حس و حال خوبی ایجاد میکند و هم به بهتر شدن رابطه و هم تسکین درد کسی که از یک رابطه ناموفق بیرون امده است کمک میکند.

داستان های عشقی

دستشو گرفتم که کمتر شه گریش
گفنم توروخدا گریه نکن میدونم خیانت دیدن خیلی درد داره ولی….
گفت برای اون گریه نمیکنم من برای خودم گریه میکنم
که یه مررررددددد تو زندگیم نیست
اینا مرد نیستن اینا فقط نر ان
خسته شدم خیلی خستم
شونه هاشو بوسیدم بوسه های خیلی ریز چسبید به بغلم اول معذب شدم اما بعدش نوازشش کردم خیلی میلرزید و حالم داشت از وضعیتی که توش گیر کرده بودم بهم میخورد
از شکل زندگیش تهوع گرفته بود ولی وقت این نبود که بکوبم توسرش نه که فقط هیچ وقت دیگه ای وقتش نبود
ادما هرچقدرم براشون حرف بزنی بازم همون گهی رو میخورن که که میخوان
دلم خیلی میخواست براش سخنرانی کنم اما میدونم که فایدی نداشت و چیزی تفییر نمیکرد بهتین کار فقط بوسه های ریز روی شونه هایش بود.
از اون زنای خوشگل بود که اگه مرد بودم فقط نگاش میکردم میگم فقط نگاه کردن چون داشتن این ادم حالمو بهم میزنه
پر از حس ترحم میشدم و ترحم مانند یک انگل رابطه را به نابودی میکشاند و رابطه را میخورد از موجودی که میخواد عین زالو بهم بچسبه و همه ی حسامو بخوره تا خودش پر بشه و اخرش هم توی صورت خودم بترکه.
ازم یک دستمال خواست و حتی فین کردنش هم زنانه و طربف بود و حریص ترم کرد که حتی توی این حالتم دلبر باشه.
میخواستم دو دستی بزنم توی سرم که تا وقتی که خودت را قبول نداشته باشی عاشق ترین مرد دنیا هم همه ی وسایلشو جم میکنه وم میره…
یه لحظه حالم بهم خورد از اینکه اینهمه قضاوتش کردم بلند شدم و شروع کردم از یه داستان دیگه گفتن براش
ببین زندگی خیلیا از تو…

  • بدون دیدگاه
  • 2019-03-12
https://www.rahafun.com/?p=88254
 
تبلیغات ویژهرزرو جایگاه
 
دیدگاه ها

تمامی حقوق این سایت برای رها فان محفوظ است و هرگونه کپی برداری از مطالب و قالب پیگرد قانونی دارد . طراحی سایت و سئو : شیکنا