خلاصه داستان سریال ترکی لروکس قسمت آخر❤️ خلاصه قسمت آخر سریال همه جا تو

سریال ترکی لروکس جدید ترین سریال شبکه فاکس میباشد که قرار است در زمستان ۹۸ مهمان خانه های شما باشد ، سریال لروکس یا نام دیگر آن ( همه جا با تو ) در ژانر کمدی عاشقانه میباشد که قطعا زمستان سرد را برای شما گرم خواهد کرد .

اسمش را می خواهید تقدیر بگذارید، می خواهید زندگی. بهترین اتفاقاتی که برای شما می افتند اغلب در پشت اتفاقات ناخوشایند پنهان شده اند. سلین و دمیر که هر دو لجباز و یک دنده هستند، یک خانه را می خواهند و مجبور به زندگی مشترک می شوند و فقط این نیست. یکی از آنها در شرکتی که دیگری کار می کند، مدیر عامل می شود و موقعیت به طرز غیر قابل توصیفی سخت و پیچیده می شود.

سریال لروکس “همه جا تو” که نقش های اصلی آن را Furkan Andıç و Aybüke Pusat’ın بازی می کنند به تهیه کنندگی Karga 7 pictures از شبکه FOX پخش می شود.

این سریال لروکس در ژانر کمدی رمانتیک با داستان سرگرم کننده اش و بازی Ali Yağcı, Aslıhan Malbora, Ali Gözüşirin, Ali Barkın, Deniz Işın, Cem Cücenoğlu, Aziz Caner İnan, Ayfer Tokatlı, Fatih Özkan ile usta oyuncular Ayşe Tunaboylu ve Binnur Şerbetçioğlu در شب های زمستانی از شبکه RIVER ساعت ۲۳ پخش خواهد شد.

ما بقی ماجرا را در پاراگراف بعدی مطالعه فرمایید  . . .

خلاصه سریال لروکس قسمت ۸۸

لروکس کوله پشتیشو میبنده و با خوشحالی به اطراف خونه نگاه میکنه و سپس از خونه بیرون میاد.

۷۲ ساعت قبل در شرکت:

بوراک و دمیر و فرخ برای بازجویی به کلانتری میروند.

بهاطر مشکل در شعبه مالی تمامی پرونده های شرکت بررسی میشوند تا اگه خلافی درکار باشه اونو پیدا کنند.

فرخ به کافه پیش بچه ها میره.
همگی ناراحت و عصبی هستند.

بوراک و دمیر برای صحبت باهم به خونه دمیر میرند.
دمیر از دست بوراک عصبیه و مطمئنه که چیزی در میونه.

او از بوراک میخواهد که در مورد اقا ایلدیریم هرکاری که کرده رو بگه.

بوراک ابتدا ماجرای تهدید اقا ایلدیریم بخاطر الارا و بستری شدن اونو تعریف میکنه اما دمیر میگه که مشکل اقا ایلدیریم از قبل زمان بستری شدن الارا بوده پس حتما اونها کاری کرده اند.

بوراک مجبور میشه که حقیقت رو بگه و برای دمیر تعریف میکنه که به اصرار ایلول عکسهای اقا ایلدیریم رو برای تهدید به اون نشون دادن.

دمیر با شنیدن این حرف بشدت عصبی میشه و با بوراک بحث میکنه.

او میگه که خودش این مساله رو حل میکنه و از بوراک میخواهد پیش بچه ها به کافه برود.

مروه در گلخانه مشغول رنگ کردن گلدون ها و صحبت با وداته.

او با دیدن حلقه ازدواجش اون رو در میاره و نمیدونه با اون چیکار کنه.

سپس حلقه رو داخل گلدونی که بورا فرستاده بود خاک میکنه و از ودات میخواهد که اون گلدون رو به همراه گلدون دیگه ای بفروشه تا مثل خودش تنها نباشه.

در کافه همه ناراحت و نگران وضعیت شرکت اند و از دست کار اقا ایلدیرسم عصبی شده اند.

کمی بعد دمیر به لروکس پیام میده و از اون میخواد که به خونه بیاد.

لروکس با فکر مشکلات شرکت و ناراحتی دمیر به خونه میره و با خونه ای پر از شمع و فضایی رمانتیک روبرو میشه.

دمیر پیش او اونده و بخاطر اشتی کردنشون خوشحاله و اونو بغل میکنه و میگه که نمیخواد به چیز دیگه ای فکر کنه.

اونها باهم میرقصند و سپس شام میخورند.

هنگام شام خوردن لروکس از دمیر میخواهد حالا که اونها باهم اشتی کرده و باهمند، بوراک و ایلول نیز با یکدیگه اند و بهتره که دیگه شرکت رو تعطیل کنند.

او در واقع میخواهد که از مشکلات شرکت و همچنین ایلول و داستان هاش دور بشه.

در شرکت بوراک با ناراحتی نشسته و گریه اش گرفته.

او با پدرش در مورد شرکت بحث کرده و حرفهای پدرش درمورد عدم توانایی اون در گردوندن شرکت برای او سنگین بوده.

ایلول پیش او میاد و سعی داره بوراک رو دلداری بده.

او به بوراک پیشنهاد میده که شرکت خودشون رو دونفری تاسیس کنند.

بوراک از این که میفهمه ایلول دیگه تصمیم به رفتن نداره خوشحال میشه.

ایلول میگه که او بخاطر نبودن در این شرکت و بودن دمیر قصد رفتن داشت و انها میتونند شروع جدیدی داشته باشند.