پیـــرمـــرد با سیاست و دوست دختــرخوشگلش -طنز
پیـــرمـــرد با سیاست و دوست دختــرخوشگلش در یک غروب پنج شنبه پیرمرد موسفیدی در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد وارد یک جواهر فروشی شدند و به جواهر فروش گفت : یک انگشتر مخصوص برای دوست دخترم می خواهم. مرد جواهرفروش به اطرافش نگاه کرد و انگشتر