داستان کوتاه آموزنده مرد بغال
داستان کوتاه آموزنده مرد بغال در شهری زن وشوهر فقیری زندگی می کردند.زن هر روز گویی را می ساخت و به مرد میداد تا آن ها را بفروشد .مرد هر روز آنها را به مغازه بقالی شهرشان می فروخت.آن زن گوی ها را دایره ای شکل و به وزن 1 کیلو درست می کرد…