سوال زناشویی جنسی

سوال زناشویی جنسی
تبلیغات ویژهرزرو جایگاه

 

 

سوال زناشویی جنسی

سوال زناشویی جنسی

من در حال حاضر دختری ۲۵ ساله هستم. که در اثر عدم توجه خانواده ام گرفتار به اصطلاح مصیبتی شدم که حالا وقتی فکرش را می کنم اگر به خواسته خودم بود کاملا این حق من بود. من فرزند آخر خانواده ای پر جمعیت هستم. خانه ما تا حدود ۵ سال پیش در حدود مهرآباد بود و حالا ساکن منطقه خانی آباد تهران هستیم…

وقتی که ۱۹ ساله بودم توسط پسر همسایه مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته و بعد از آن ناراحتی های روحی و مشکلاتی که به همراه داشت زندگی مرا دچار تاریکی کرد که من در سال چند بار تصمیم به خودکشی می گرفتم و چون جرات این کار را نداشتم فقط به مقدار زیاد دیازپام می خوردم و حدود یک ماه می خوابیدم… و مشکلاتی که با خانواده ام پیش می آمد هم  از یک طرف. اتفاقی که برایم افتاده بود را یک کابوس خیلی دور می دیدم که حتی الان هم نمی توانم باور کنم که من الان یک دختر باکره نیستم.

بعد از این اتفاق از تمام پسرها نفرت داشتم… ولی با این حال نمی توانستم به خودم اجازه بدهم که همه را با این چشم ببینم. در یک سردرگمی زندگی ام و جوانی ام را صرف گریه و فکر کردن و پیر شدن گذراندم.

تا این که بعد از مدتی حدود ۱ سال و نیم با پسری آشنا شدم که فوق لیسانس شیمی بود و او هم به خاطر رشته تحصیلی و عدم کار مناسب و ازدواج مناسب دچار یک ناراحتی روحی بود و این پسر در جلسه اول دیدار خیلی رک گفت که اگر می خوای با هم دوست بمانیم باید سکس داشته باشیم… من هم بعد از کمی فکر کردن قبول کردم. پیش خودم فکر می کردم که دیگه این من هستم که انتخاب می کنم که می خواهم سکس داشته باشم یا نه. و در طول دوستی با او که (هیچ وقت هیچ اجباری در هیچ نوع رابطه جنسی نداشت) گاهی اوقات میان یک ارتباط سکسی یک دفعه قطع می کردم. می خواستم مطمئن باشم که این من هستم که می خواهم سکس داشته باشم و افسار امور به دست خودم است. در طول آن مدت هیچ لذت جنسی نداشتم جز این که به خودم هر بار اثبات کنم که این من هستم که می خواهم. و البته موفق شدم و تا قسمت زیادی مشکلات روانی من را کم کرد و خیلی کمتر سراغ دیازپام می رفتم. تا این که دیگر او تصمیم به ازدواج گرفت و چون بین ما یک دوستی معمولی بود خیلی از ازدواج او ناراحت نشدم.

در طول این مدت به دکتر روانپزشک مراجعه کردم که واقعا حس بدی به من دست می داد و هیچ کمکی نکرد. و البته در این مدت رفتن به دکتر زنان هم خیلی سخت بود و هست چون یا باید عنوان کنم که متاهل هستم و از این دروغ حس بدی به من می دهد و یا باید حقیقت را بگویم که در هر دو مورد با رفتارهای نامناسب پزشکان و منشی های آنها برخورد کرده ام (برای همین دچار مشکلات زیاد زنانگی هم هستم).

در این مدت که اوضاع و احوالم بهتر شده بود به سر کار رفتم و هیچ وقت در محل های کارم اجازه ندادم که کارفرمایم قصد سکس با من داشته باشد. در این میان با مردی آشنا شدم که می توانست خلاء نداشتن محبت خانواده ام را پر کند. من او را به عنوان یک پدر یا برادر خیلی دوستش داشتم ولی او مرا مثل یک معشوقه دوست داشت (چون به اعتقاد خودش ازدواج موفقی نداشت و من یادآور معشوقه دوران جوانی اش بودم). او مرا تشویق به درس خواندن کرد. خودش تحصیلاتش را در خارج از کشور با سختی زیاد گذرانده بود و از نظر من انسان فوق العاده فعالی است.

من در رشته کامپیوتر زنجان قبول شدم اما پدرم به دلیل تعصبی که داشت اجازه نداد من به زنجان بروم (علی رغم این که من این رشته را دوست دارم.). پس از آن با تشویق دوستم باز درس خواندم و در رشته مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد قبول شدم. دوستم در تمام مراحلی که با هم بودیم در حق من خوبی هایی کرد که شاید انتظار آن را از خانواده خودم داشتم.

الان حدود سه سال از دوستی ما می گذرد. در اوایل این ارتباط من به دلیل این که او را از دست ندهم هر چه از من میخواست قبول می کردم (منظورم ارتباط سکس است) ولی در مرحله عمل همیشه فرار می کردم. در اوایل ارتباط، سکس با او و حتی گرفتن دستش یا حتی نگاه کردن به صورت پیرش برایم خیلی سخت بود. و بیشتر نقش بازی می کردم. تا این که مدت بیشتری گذشت و پاکی و خوبی و صداقت او در دوستی باعث شد که دیگر چین و چروک صورتش را نبینم و حتی دندان های مصنوعی اش هم مانع از عشق من نسبت به او نمی شد.

البته ناگفته نماند که او همسر و دو دختر دارد که بنابه گفته خودش با زنش به خاطر دخترانش زندگی میکند و عقد شناسنامه ای نیستند. (دختر او هم سن  سال من است)

ما با هم ارتباط جنسی و کلامی خوبی داشتیم. او تنها کسی بود که به راحتی از تجاوزی که به من شده بود و ارتباطی که بعد از آن خودم با پسر دیگری برقرار کردم، به راحتی توانستم حرف بزنم. و او کسی بود که عقده های روانی من را حل کرد. با اینکه از سکس متنفر بودم و اصلا مردها را به دیده بازیچه می دیدم او باعث تغییر نحوه نگرش من نسبت به این موضوع شد. من لذت کامل جنسی را با او تجربه کردم (دخول کامل) و همچنین بهترین لحظات زندگیم را. نکته ای که هست اینکه ما معمولا هفته ای یکبار می توانستیم سکس داشته باشیم. و من همیشه دچار مشکل دیر ارضایی بودم و هستم.

(البته من از ۱۲ سالگی خودارضایی داشتم و آن موقع برایم بیشتر یک کنجکاوی بود تا لذت. و در حدود یک سال و نیم بعد از آن مورد تجاوز حاضر به این کار نبودم که بعد دوباره تمایل به آن در من زنده شد). یادم می آید که فقط در یک فاصله دوهفته ای که ما هر روز می توانستیم رابطه داشته باشیم من دچار مشکل  دیرارضایی نبودم.

تا این که دوستم حدود ۳ ماه پیش بعلت سکته بستری شد و ارتباط ما باز هم کم شد و به دلیل ترس از وضعیت جسمانی او من باز هم اوضاع روحی ام خراب شد و  علی رغم فشار جنسی حتی رغبتی به خود ارضایی نداشتم. تا این اواخر که الان حدود یک ماه است که ما هفته ای یکبار با هم ارتباط داریم اما من اصلا ارضا نشدم و هیچ وقت هم اجازه ندادم او از این موضوع باخبر شود. البته به دو دلیل. اول این که بعد از مدت زیاد سکس حدود ۴۵ دقیقه دیگر خجالت می کشیدم که بگویم ارضا نشدم و دوم این که اصلا گفتنم فایده ای ندارد چون آلت او دیگه مثل دقایق اول نمی شود. (این اواخر تقریبا همیشه اینطور است که بعد از یک ربع از حالت سفتی و بزرگی خارج می شود و من با ارتباط دهانی سعی می کنم این موضوع را حل کنم که خیلی فایده ای ندارد و بعد از چند دقیقه دوباره به همان وضع دچار می شود). من وقتی که در خانه به تنهایی یا در کنار او اقدام به خود ارضایی می کنم با دست موفق به انجام آن نمیشوم و حتی یک بار در تنهایی خودارضایی من حدود یک ساعت طول کشید.

از پراکنده بودن و به درازا کشیدن عرایضم پوزش می طلبم و در زیر صریحا سوالهای خودم را مطرح می کنم.

۱-      وضعیت باکره بودن و نبودن در جامعه کنونی ما از دید شما که با این موضوع به نوعی در ارتباط هستید چقدر از اهمیت برخوردار است. آیا من باید اقدام به عمل ترمیم کنم. و آیا بعد از عمل این موضوع پیش کسی فاش نخواهد شد.

۲-      حدس می زنم به دلیل مشغله زیاد و ترس از دست دادن دوستم باعث عدم تمرکز در ارتباطم و دیرارضایی من شده است. لطفا راهنمایی ام کنید.

۳-      من برای این که آلت او سفت و بزرگ بماند چه کار باید بکنم.

۴-      برای مراجعه به پزشک متخصص زنان باید چگونه موضوع را مطرح کنم که گرفتار نگاه بد آنها نشوم. چون به دلیل ترس تحمل افکار پزشکان و منشی ها من از مراجعه به پزشک خودداری کردم و گرفتار عفونت شدیدی هستم و البته با دوستم که جای پدر من است اصلا به مطب پزشکان نمیتوانم مراجعه کنم.

۵-       آیا ارتباط با مردی به این سن و سال ممکن است برای من خطرزا باشد و ایجاد بیماری کند.

۶-      و من در کابوس هم نمی بینم که بتوانم از او جدا شوم و با کس دیگری ازدواج کنم و متعهد به ازدواجم بمانم و خیلی اصرار به زندگی با او دارم. لطفا کمکم کنید و از خطرهای این تصمیم مرا آگاه کنید. با این حال که می دانم با این تصمیم و عملی شدن آن نیمه ی مهم زندگی ام را باید در تنهایی به سر ببرم با این حال ترجیح می دهم مدت کمی ولی با کسی که دوستش دارم زندگی کنم.

۷-      لطفا اگر شما خانم دکتر متخصص زنان می شناسید که معتمد باشد مرا آگاه کنید که مراجعه کنم.

باز از شما بابت تمام زحمات و خواندن این مطلب کمال تشکر و قدردانی را دارم. با این حال که شما را ندیده ام و نمی دانم که چه کسی هستید ولی برای این کار انسانی و کمکهایتان که افکار زیادی را نجات می دهید متشکرم. امیدوارم همیشه سلامت و شاد و خوشحال باشید. و روز عشاق را تبریک می گویم. امیدوارم دایره عشق و محبت به قدری در بین ما آدم ها گسترده شود که هر نگاهی تداعی روز دوست داشتن باشد. موفق و پیروز باشید

و اما پاسخ ما:

با آروزی شادی و شادکامی همیشگی برای این دوست عزیز و تشکر از ابراز محبت بی شائبه ای که داشتند پاسخهای کوتاهی به سوالهای مهم اشان عرض میکنم:

  1. در مورد اهمیت باکره بودن: شاید اطلاع نداشته باشید که بنا به آمار حدود ۶۰ درصد از خانمها قبل از اولین نزدیکی به علل مختلف (مثل نصب تامپون هنگام قاعدگی) دچار آسیب و پارگی پرده بکارت میشوند. بنابراین پاره بودن پرده بکارت در خانم ها برای یک پزشک نباید چندان دور از انتظار باشد. در مورد اهمیت پرده بکارت ظاهرا در جامعه بیش از حد اغراق شده است. هرچند گذر از دوران بکارت به دوران پس از نزدیکی برای بسیاری از خانم ها نقطه عطف دردناکی محسوب میشود باید گفت این موضوع در روابط (فعلی و) بعدی شما چه بصورت رسمی و چه غیررسمی تاثیر ناچیزی دارد و اصولا پاره شدن پرده پکارت همیشه هم با علامت خاص و مشخصی مثل خونریزی همراه نیست و بسیاری از خانمها و زوجها اصولا هیچگاه متوجه نمیشوند پرده بکارت کی پاره شده است. بنابراین واقعا نیازی به ترس از این مسئله و یا اقدام به ترمیم پرده بکارت وجود ندارد. و اصولا:

 

 

    1. اولا ترمیم پرده بکارت معنایی ندارد. پرده بکارت یک غشای نازک مخاطی است که در اکثر موارد بلافاصله پس از اولین نزدیکی پاره میشود و بقایای آن به مرور زمان از بین میرود. در به اصطلاح “عمل ترمیم پرده” تنها گوشه ای از مخاط مهبل به گوشه دیگر آن بخیه میشود.

    2. امیدوارم حتی الامکان آنقدر اعتماد به نفس تان قوی شود که برای همسر احتمالی آینده خود توضیح دهید که در گذشته دارای رابطه جنسی نزدیک بوده اید و با این دید که وجود خود شما بیش از پرده بکارت برای او اهمیت دارد با او زندگی کنید. امتحان کنید بسیاری از آقایان از صداقت همسرشان خوشحال میشوند شاید نتیجه بدی نگیرید!

    3. بهرحال در مورد آینده ترسی به دل راه ندهید. سعی کنید در هر موقعیتی که هستید از نعمت بزرگی که خداوند متعال به انسان عطا کرده یعنی نعمت فراموشیبیشترین استفاده را بکنید. انعطاف پذیری شما برای حل مشکلات چیزی است که از خلال همین چند سطری که برای ما نوشتید مشخص است

     

     

    1.  در مورد دیرارضایی یا (Delayed Orgasm) همانطور خودتان ذکر کرده اید ظاهرا علت اصلی همان عدم تمرکز ذهنی کامل و لازم است. هنگام تشدید هیجانات جنسی با هجوم افکار مزاحمی چون احتمال از دست دادن مردی که حامی شماست و احتمالا مرگ و از دست دادن همیشگی وی توان کامیابی از لذت جنسی و رسیدن به ارگاسم از شما صلب میشود. احتمالا در این لحظات به تنها چیزی که فکر میکنید لذت بخشیدن به وی به جبران زحماتی است که تاکنون برای شما کشیده است و اصولا وقتی آدم در اوج احساس عاشقانه به یک نفر است ممکن است مقدار قابل توجهی از لذت جنسی فاصله بگیرد.

     

     

     

    1. در مورد اختلال نعوظ (Erection diosorder) احتمالی مرد مورد علاقه اتان باید گفت که اختلال نعوظ در مردان میانسال یا مسن دارای علل جسمی متعددی است از جمله سکته (قلبی؟) در این مورد. سکته قلبی نه تنها حکایت از انسداد اغلب شریانهای مسئول خون رسانی به اعضاء بدن از جمله آلت دارد. میدانیم که بسته شدن شریان های آورنده خون به آلت یکی از علل مهم اختلال نعوظ در آقایان بشمار میرود. از طرف دیگر وجود احتمال خطر سکته قلبی مجدد بدلیل فعالیت زیاد (جنسی) و احتمال مرگ ناگهانی باعث بروز تشویش و ترس از ادامه فعالیت در هر دو طرف شده که عامل روانی بازدارنده مهمی برای امکان تدوام نعوظ است. هم بستر شدن با جفت جدید از جمله علل مهم تکرار سکته های قلبی در آقایان است و در این مورد متاسفانه توصیه میشود حتی الامکان از این کار پرهیز شود.

     

     

     

    1. در مورد عفونت احتمالی دستگاه تناسلی قطعا مراجعه به پزشک کاملا ضروری و لازم است. درصورت امکان بهتر است از ترشحات داخل واژن جهت احتمال وجود عفونت های میکربی و غیرمیکربی مهم نمونه برداری شده و به آزمایشگاه فرستاده شود. استفاده از آنتی بیوتیکهای موضعی و خوراکی و احیانا تزریقی (مثلا در درمان سوزاک) کاملا لازم است. در مورد ترس از نگاه پزشکان و پرسنل درمانی مطمئن باشید اگر مثل همه زنان با اطمینان به نفس کامل و بدون احساس ترس و گناه درونی به هر متخصصی مراجعه کنید او با شما همچون بقیه افراد برخورد میکند. اصولا یادتان باشد هیچ پزشکی بخود اجازه نمیدهد در مورد بیماری که به وی مراجعه کرده قضاوت و اظهار نظر شخصی و اخلاقی کند. گذشته از این شما واقعا یک زن متأهل هستید و باید خودتان را یک زن متأهل معرفی کنید.

     

     

    1.  توصیه من به شما این است که از دوست خود بخواهید با تهیه یک دوره کتابهای“پیشگیری- تشخیص و درمان اختلالات جنسی” بعنوان هدیه روز عشاق این فرصت را برای هر دو شما بوجود آورد که راجع به تمام انواع پرسشهایی که حول و حوش این رابطه برایتان بوجود آمده است و پاسخ احتمالی به آنها کند و کاو کاملی داشته باشید. در هرحال اگر فکر کردید به مراجعه حضوری نیاز دارید درصورت امکان همراه با زوج خود  سری به دفتر من بزنید.

     

    منبع : سایت .novin-jensi.com

    • بدون دیدگاه
    • 2013-06-19
    https://www.rahafun.com/?p=14493
     
    تبلیغات ویژهرزرو جایگاه
     
    دیدگاه ها

    تمامی حقوق این سایت برای رها فان محفوظ است و هرگونه کپی برداری از مطالب و قالب پیگرد قانونی دارد . طراحی سایت و سئو : شیکنا