خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه

خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
تبلیغات ویژهرزرو جایگاه

 

 

خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه

خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه

شما یادتون هست بزرگترین خلاف ما زمان مدرسه داشتن حل المساعل بود..از اختلاص هم جرمش بیشتر بود!
وقتی جوابا رو میخوندیم همه جوابا مثل هم بود!
.
.
.
.
اعتراف میکنم یه بار ۱۴فروردین معلم داشت دفتر مشقا رو نگاه میکرد منم ننوشته بودم ۳نفر مونده بود نوبت من بشه زدم زیره گریه بعد ۱۰دقیقه گریه معلم پرسید چی شده؟ گفتم دفتر مشقمو دزدیدن نیست!
هیچی دیگه یه ۲۰ به من داد به بقیه هم یه منفی داد! یه همچین ادم با سیاستی هستم من …
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
مورد داشتیم دانشجو ترم اول با لیوان تاشوی طرح” دی جی مون ” و “Ben10″ میومده دانشگاه!!!!
.
.
.
به یک عید نوروز بلافاصله پس از تابستان نیازمندیم !
.
.
یادش بخیر غربت کلاس جدید و غصه همکلاس نبودن با بچه های سال قبل !
.
.
.
شما یادتون نمیاد ، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم بعد عرق میکرد ، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند ، دیگه هر کار می کردیم نمی رفت
آخر سر مجبور می شدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم بعد تا می خواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد می دیدیم دفترمون رو سوراخ کرده !
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
یادش بخیر تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم … همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه !
.
.
.


شما یادتون نمیاد اون روزهایی که هوا برفی و بارونی بود ناظم مدرسه میگف امروز صف نیست مستقیم برید سر کلاس ما هم خر کیف میشدیم میرفتم کلاس !
.
.
.
.
شما یادتون نمیاد اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
.
شما یادتون نمیاد ما وقتی بچه بودیم اول مهر که کفش نو برام میخریدن سر کلاس انقدر نیگاش میکردم که دیگه چشمام خسته میشد ، تازه اگه روش یه لک میفتاد با آب دهنم تمیزش میکردم …
انقد که من از کفشم لذت میبردم لیونل مسی از کفش طلاییش لذت نمیبره …
.
.
.
یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!؟!
افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود …
.
.
یادمه یکی از پر استرس ترین لحظات دوران ابتدایی وقتی بود که دیکته تموم میشد و مبصر دفترارو جم میکرد میذاشت رو میز معلم ؛ مام هی حواسمون به دفترمون بود ببینیم کی نوبت صحیح کردن دیکته ما میشه ، نوبتمون که میشد همش چشممون به خودکار معلم بود ببینیم غلط داریم یا نه … قلبمونم تند تند میزد !!!
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
یادمه یه روز ﺩﺑﯿﺮ ﺭﯾﺎﺿﯿﻤﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪ گفت : ﺷﻤﺎﻫﺎﻡ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺮﻩ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﮔﻞ ﮐﺎﺷﺘﯿﺪ ، ﺩﻓﻌﻪ ﺩﯾﮕﻪ …
ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺭﺧﺖ ﻣﯿﮑﺎﺭﯾﻢ !
ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ به نفس ﮐﺎﻣﻞ ﺭﻓﺘﻢ بیرون !
.
.
یادش بخیر اوج خوشحالیمون این بود که شیفت صبح بودیم و پنجشنبه ساعت ۱۲ تعطیل میشدیم ، شنبه هم چون بعد از ظهری بودیم ساعت ۱۲ میرفتیم ؛ اوج ناراحتیمونم میشد عکسش !!!
.
.
کیا وقتی تو خونه کسی بهشون املا نمیگفت کتاب رو باز میکردن از رو مینوشتن آخر هم به خودشون ۲۰ میدادن ؟؟؟
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
یادش بخیر ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻮﺩ و ﻫﻤﻪ ﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺟﺰ ﻣﻦ ، ﺭﻓﺘﻢ ﭘﯿﺶ ﻣﺪﯾﺮ ﮔﻔﺘﻢ آﻗﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯿﻢ ؟؟؟!!!
ﯾﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻣﻨﮕُﻼﺯیسازیوم ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻮﺩﻡ !
.
.
متاسفانه آخر تابستون از آنچه در تقویم بنظر میرسد به ما نزدیک تر است !
.
.
تفاوت دو جنس رو از اینجا بفهمید که دخترا دو ماه قبل از سال تحصیلی جدید لوازم تحریرشون آمادس ولی پسرا سه هفته بعد از شروع مهر تازه یادشون میاد حتی کتاباشونو نگرفتن …
.
.
.
خوبیه اول مهر اینه که اکثر دخترا میدونن چی باید بپوشن !!!
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
ﯾﺎﺭﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﯾﻪ ﮐﻠﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻨﯿﺪ !!!
ﻏﺒﺮﺍﻕ ﯾﺎ ﻗﺒﺮﺍﻍ ﯾﺎ ﻏﺒﺮﺍﻍ ﯾﺎ ﻗﺒﺮﺍﻕ ! کدومش ؟؟؟
ﺑﻌﺪ ﻣﻠﺖ ﻫﻤﻪ ﻧﻮشتن : Ghebragh !!!
ملت خجسته
بوی ماه مهر
دیکته پای تخته ای
.
.
ﺟﺎ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺮﯾﺒﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺑﺎﺯﮔﺸﺎیی ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺑﺎﺱ ﺑﺬﺍﺭﻥ ﺍﺑﺮﻭ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﭘُﺮﺷﻪ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﻋﺮﺽ ﻧﻤﺎﯾﻢ ، ﻣﺼﯿﺒﺖ ﮐﻤﺮ ﺷﮑﻨﯿﻪ !
.
.
یادش بخیر یه برنامه ای بود به اسم “جدی نگیرید” که شبای جمعه پخش میشد و هفته هایی که شیفت صبح بودیم نمی تونستیم نگاه کنیم ، از ترس اینکه نکنه فردا صبح خواب بمونیم !
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
یادش بخیر چه هیجانی داشت روزی که قرار بود زنگ آخر به خاطر جلسه معلما زود تعطیل شیم …
.
.
.
یکی از جملاتی که در دوران مدرسه از معلمین و مدیر و معاونیین محترم به کرات شنیده میشد این جمله بود :
“پرونده تون رو میزاریم زیر بغلتون”
خداییش کی دیده پرونده دانش آموزی را بزارن زیر بغلش ؟؟؟ مگه هندونس ؟!
.
.
.
من مدرسه که میرفتم همیشه سر کلاس به این فک میکردم که اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !
.
.
.
گرانشی که هفته اول مهر من به بالشم دارم ، قطبهای غیرهمنام آهربا به هم ندارن !
.
.
.
یادش بخیر لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت !
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
.
ﺍﻻﻥ ﺗﻮ ﺫﻫﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻭﺭﻭﺩﯼ ۹۲ﺍﯼ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺁﺭﻩ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﺍﻭﻧﺠﺎ ۷ﺗﺮﻡ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺑﺎ ﻣﻌﺪﻝ ﺑﺎﻻ ۱۷ …
ﻣﺎﻡ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻔﮑﺮﻭ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ولی ﺍﻻﻥ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﻔﮑﺮﻣﻮﻥ “ایشاله ﺍﺯ ﺗﺮﻡ ﺑﻌﺪﻩ”
.
.
سلامتی اونی که همیشه یا بیرون کلاس بود یا تو دفتر مدرسه فقط به عشق اینکه خنده رو لب دوستاش بنشونه !
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
“بی سرو صدا وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید خونه ، معلمتون نیومده”
جالب اینجاست که اون یه ساعتی که زود میومدیم خونه یه حس و حال عجیبی داشتیم ، اصن اون یه ساعت معادل ۱۰سال بود !
.
.
.
دختره متولد ۸۰ پست گذاشته : از این به به بعد پول کارت شارژهایم را سیگار میخرم و با خیابان حرف میزنم …
تو پول کارت شارژاتو نگه دار لوازم تحریر بخر ۲روز دیگه باید بری مدرسه آب بابا نان داد بنویسی !
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
چه حس خوبی بود وقتی میرسیدیم به درسهای آخر کتاب …
.
.
.
یادش بخیر شنبه ها توی مدرسه های پسرونه وقتی میخواستن با صف برن سر کلاس ، ناظم مدرسه به موهای بلند گیر میداد و هرکی موش بلند بود با قیچی یه چاله رو سرش میکَند !
.
.
بابام این ترم میگه یکمم بخونی بد نیستا ؟!
گفتم تو درس می‌بینی و من پیچشِ درس …
بابام ۱۰دقیقه سر تکون داد و اتاقو ترک کرد !
.
.
.
دختر خانوما ایشاله از این ترم جزوه های ۸رنگ بنویسید ، شاید تا فارغ التحصیلی یه گشایشی توی کارتون رخ داد !
.
.
یادش بخیر هیچ چیز خوشحال کننده تر از این نبود که تو امتحان به جای “توضیح دهید” بنویسن “نام ببرید”
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
چشماتونو ببندید و اون لحظه ای رو به خاطر بیارید که آخرین امتحان رو تموم کردید و برگه رو دادید به مراقب و با یه حس خَلاصی دارید میاید سمت خونه و واسه تابستون نقشه میکشید و هزارتا رویا …
هووووووووووی عمو کجایی ؟ جلوی پاتو نگاه کن ؛ فردا باید بری مدرسه …
.
.
.
مدرسه ها وا شده ، غلغله بر پا شده/باز آمد بوی ماه مدرسه/همشاگردی سلام ، همشاگردی سلام ، همشاگردی سلام …
ستاد زجر دادن دانش آموزان ایرانی
.
.
یادش بخیر سر صف پاهامونو ۱۸۰درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !
.
.
.
ورودی جدید داشتیم که همون روز اول ۵،۴تا نیمه گمشده پیدا کرده !
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
دقت کردین آدم توی تابستون هی دلش واسه دانشگاه/مدرسه تنگ میشه ولی همین که روز اول تا پاشو توی دانشگاه/مدرسه میزاره حسرت تابستونو میخوره ؟؟؟
.
.
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺑﺨﺶ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﺍﺳﺘﺎﺩمون که یه خانمی بود ﺻﺪﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﺠﺎﻟﺘﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺑﯿﺎ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻘﺶ ﭘﺴﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻦ ﮐﻪ میخواد ﺑﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﮐﻨﻪ ، ﭼﯽ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﻬﺶ ؟ ﮔﻔﺖ ﻣﻨﻢ ﻣﺜﻼ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻡ !!!
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﻭﻡ نمیشه ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﮕﻢ ﮐﻪ ، ﺿﺎﯾﺲ !
ﺍﺳﺘﺎﺩ : ﻧﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺵ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﻢ ﻧﻘﺎﻁ ﺿﻌﻒ ﻭ ﻗﻮﺕ ﻭ ﻧﺤﻮﻩ ﺑﯿﺎﻧﺖ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﮐﻨﯿﻢ !
ﺣﺎﻻ ﮐﻞ ﮐﻼﺱ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﻨﺘﻈﺮﻥ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﮕﻢ ﺑﺘﺮﮐﻦ ؛ ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻠﺐ ﺯﻝ ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﺎﺯﮎ ﮔﻔﺘﻢ : ﺷﻼﻡ ، ﻣﻦ ﯾﻪ ﺟﻮﺟﻮﯼ ﮐﻮﺷﻮﻟﻮﺍﻡ ، ﻫﻮﺍ ﺷﺮﺩﻩ ، ﺑﻒ ﻣﯿﺎﺩ ، ﻣﯿژﺍﻟﯽ ﺗﻮ ﻗﻠﺒﺖ ﺑﻤﻮﻧﻢ ؟
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻼﺱ ﺗﺮﮐﯿﺪﺍ ، ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ صحنه رو ، ۵۰ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻃﺮﻑ !!!
ولی ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺑﺎﺟﻨﺒﻪ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﻮ ﺁﺩﻡ ﺑﺸﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ !!!
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
.
اخه من نمیدونم شادی های های راه مدرسه که میگن یعنی چی؟
والا ما که یا کتک میخوردیم یا کتک میزدیم شادی مادی هم در کار نبود فقط گریه و لباس پاره که البته بعداز اون هم مادر گرامی از خجالتمون حسابی درمیومدن
.
.
.
.
یادم میاد به مهر که نزدیک می شدیم تقویم و برمیداشتم روزای تعطیل و تا عید می شمردم و تاریخاش و از بر می کردم که این مژدرو به همه دوستام بدم
کیفیش وقتی بود که روز تعطیل قبل یا بعد از جمعه بود
.
.
.
.
من از نوشتن خوشم نمیومد ولی بچه خرخون بودم،دفترمو میگرفتم جلوم از حفظ جواب سوالارو میخوندم یه حسی داشتم که پوآرو موقع حل کردن یه معما نداشت
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
.
.
یادش بخیروقتی نوبت کلاس زیست میشدومادرس نخونده بودیم یه آیه ازسوره ی یس میخوندیم که معلم اسم ماروتودفترنبینه!
.
.
.
.
یادش بخیر وقتی امتحان داشتیم همیشه خودمو به مریضی میزدم که امتحان ندم ولی اخرش صفر بهم میداد…..
.
.
.
.
چقدر خوش به حالم میشد وقتی دوستام مسئول دیر آمدگی بودن…از روزای عادی هم باید زودتر میرفتیم…از ریاست سازمان مللم سخت تر بود مسئولیتشون
.
.
.
.
بهترین اتفاقى که میشه واس ى دانش آموز بیفته اینه که اول مهر جمعه باشه.
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
.
یادش به خیر دیر میرسیدیم با یه تیکه شیلنگ توسط ناظم مورد ضرب شتم قرار میگرفتیم تا زنگ اخر فحش “بوق” نصارش میکردیم…
.
.
.
در مدرسه زندگی در کلاس دنیا ، سر زنگ املا ، یادمان باشد برای محبت تشدید بگذاریم تا نیم نمره از محبت ها کم نشود . . .
.
.
.
.
یادش بخیر… همیشه زنگ کلاس ک میخورد قبل از اومدن معلم همه بچه ها میریختن وسط کلاس و شروع میکردن ب مسخره بازى وسرو صدا کردن. بعد ناظم ک از در میومد تو کلاس همه با آنچان سرعتى میرفتن سر جاهاشون مینشستن ک تا حالا هیچ دونده اى تو مسابقات جام جهانى نداشته/
خاطرات و جوک های باحال زمان مدرسه
.
.
.
یکی از تفریحات دوران ابتدایی من این بود که دخترایی که شیفت بعد میومدن تو حیات مدرسه کوله هاشونو که انداخته بودن پشتتشونو با یه لقد میزدم فرار میکردم
یبار این کار کردم خانم ناظمو دیدم داره میاد دنبالم بزنتم
.
.
.
باز می آید صدای مدرسه
بانگ شادی هوی و های مدرسه
مرغ دل پر می زند از اشتیاق
در هوای با صفای مدرسه
زنگ تفریح است و خوش پیچیده است
عطر بازی در فضای مدرسه
بوی مهر و مهربانی میدهد
ماه مهر و ابتدای مدرسه
از میان خاطرات کودکی
می روم تا جای جای مدرسه
ناظم مدرسه می گوید : سلام
بچه های با وفای مدرسه
جایتان در قلب ما ، خوش آمدید
پایتان بر چشمهای مدرسه
ایرج خالصی

 

  • ۴ دیدگاه
  • 2013-09-23
https://www.rahafun.com/?p=21982
 
تبلیغات ویژهرزرو جایگاه
 
دیدگاه ها
  1. من گفت:

    خیلی حال کردم دمت جیییز

  2. MAHLA گفت:

    سلام خلی خوب بود اما جک های ضد معلمی هم بذارین ممنون

  3. بهار گفت:

    عااااااااااااااااااالی بود.دمت جیییز.خیلی خندیدم.منم همیشه وختی از کلاس مینداختنم بیرون فحش”بوق”رو نثار اموات دبیر مربوطه میکردم.خخخخ خدا اجرت بده روحمونو شاد کردی

تمامی حقوق این سایت برای رها فان محفوظ است و هرگونه کپی برداری از مطالب و قالب پیگرد قانونی دارد . طراحی سایت و سئو : شیکنا