جوک 92

جوک 92
تبلیغات ویژهرزرو جایگاه

 

 

جوک 92

جوک ۹۲

برای خواندن جوک های قبلی سایت ، اینجا کلیک نمایید

.

.

.

۱- بعضی از درس هایی که در خانواده یاد گرفتیم:
بهداشت: اگه می خواید همدیگه رو بکشید، برید بیرون؛ الان اینجا رو تمیز کردم
منطق: به خاطر اینکه من می گم
آینده نگری: اگه از تاب بیفتی، محاله ببرمت خرید
آداب اجتماعی: وقت غذا، دهنت رو ببند
اصلاح رفتار: مثل بچه آدم رفتار کن
انتظار: بذار برسیم خونه
کنایه: گریه می کنی؟ الان یه کاری می کنم واقعا اشکت دربیاد
ژنتیک: چهار تا اخلاق خوبتم به من رفته
دانش و خِرد: وقتی به سن من برسی، می فهمی
عدالت: یه روزی بچه دار می شی، امیدوارم بچه هات مثه خودت باشن
جوک ۹۲
.
.
.
۲- شما دست تون رو با حوله خشک می کنید؟ پس این شلوار برای چی پاتونه؟
جوک ۹۲
.
.
.
۳- یه روز به لقمان گفتن «ادب از که آموختی؟» سرش رو به علامت تأسف تکون داد و گفت خسته نمی شین از این مسخره بازیا؟
جوک ۹۲
.
.
.
۴- یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه، مدام بهانه می گیره و …
به نظرتون اگه بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب می شه؟
جوک ۹۲
.
.
.
۵- یکی از فانتزیام هم اینه که ازدواج کنم، بچه دار شم، بچم دختر باشه، اسمش رو بذارم گیتا، بعد با زنم دعوا کنم، جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش، بهش بگم هر چی می خوای ببری ببر، گیتارو با خودت نبر!
جوک ۹۲
.
.
.
۶- تا پونزه سالگیم فکر می کردم اسمم زُهره است، چون همیشه مامانم وقتی می خواست بیدارم کنه می گفت: پاشو ظهره!


جوک ۹۲
.
.
.
۷- اگه زشتیم، حداقلش فتوشاپی نیستیم.
جوک ۹۲
.
.
.
۸- از دانشگاه برمی گشتم، تو تاکسی نشسته بودم، دوتا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.
نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون یکی گفت:
به خدا اگه بذارم دست تو جیبت بکنی! من حساب می کنم …
بعد از راننده پرسید: ببخشید چقدر شد؟
راننده: هزار تومن
یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمی؟!
راننده گفت: جان؟
مرد: گفتم آدمی یا نه؟
راننده گفت: حرف دهنتو بفهم درست صحبت کن!
یارو دوباره گفت: نه … آدمی؟؟!
راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت: نه … فقط تو آدمی!
یارو گفت: یعنی چی؟ من می گم آدمی هزار تومن یا دوتاییمون با هم هزار تومن!
جوک ۹۲
.
.
.
۹- روزی به لقمان هیچی نگفتند. همینطوری ساکت نگاهش کردند. آخر خودش خسته شد و گفت: «از بی ادبان!»
جوک ۹۲
.
.
.
۱۰- دارو عبارت است از عوارضی جانبی که بعضا اثرات درمانی هم دارد. برای رفع این عوارض جانبی داروهای دیگری تجویز می شوند که خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی می کنند.
جوک ۹۲
.
.
.
۱۱- وقتی بتونم سیب زمینی سرخ کرده هامو با کسی شریک شم می فهمم که عاشق شدم.
جوک ۹۲
.
.
.
۱۲- با بابام حرفم شد رفت تو آشپزخونه به مامانم گفت: واسه خاطر چهل تومن یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!
جوک ۹۲
.
.
.
۱۳- پسره می ره خواستگاری یه دختری، بابای دختره می گه:
نه ازت مهریه می خوام، نه خونه، نه ماشین، بیکارم بودی مهم نیست …
یه لپ تاپ می ذاره جلو پسره می گه: فقط فیس بوکتو بازکن ببینم!
جوک ۹۲
.
.
.
۱۴- آقا تو مراسم شب چله همه فامیل جمع بودن. یه ۳۰ نفری بودن. مجلس که خوب گرم شد من و داداشم شروع کردیم به تعریف پیشگویی آخر زمان و نابودیزمین که امشب اتفاق می افته و اینا! خوب که با حرفامون ترس انداختیم به همه یواشکی تو شلوغی جیم شدیم رفتیم برق رو قطع کردیم و یه ترقه هم انداختیم. آقا قیامتی شد! زن ها جیغ می زدن، بچه ها گریه می کردن، چندتایی هم غش کردن. من و داداشمم رو زمین می غلتیدیم از خنده. دیگه برق رو وصل کردیم و گفتیم نترسین شوخی بود! این شد که الان داداشم تو بیمارستانه با دست و پای شکسته، منم پناهنده شدم به خونه دوستم تا از کشته شدن توسط فامیل در امان باشم!
جوک ۹۲
.
.
.
۱۵- فامیلای ما یه جوری تو چشام نگاه می کنن و می گن پس چرا دنیا نابود نشد که انگار قرار بود من دکمه GAME OVER رو بزنم!
جوک ۹۲
.
.
.
۱۶- تمام مکالمات من و بابام در طی سال:
«بیا ببین این گوشی من چشه
بزن اخبار گوش کنیم
بزن ۳
چراغا رو خاموش کن
خونه سرد شد کولرو خاموش کن
چشات درنیومد پای لپ تاپ؟»
اگر چیزی از قلم افتاده شما ادامه بدین!
جوک ۹۲
.
.
.
۱۷- پسر داییم بعد از ۱۰ سال از آمریکا اومده
نشسته بودیم داشتیم حرف می زدیم، حرف از گرونی و قیمت دلار شد
مامانم می پرسه: الان دلار تو آمریکا چنده؟!
جوک ۹۲
.
.
.
۱۸- اونقدر منتظر موندم ۱۹ دسامبر بشه این آهنگو واستون بخونم:
وقتی می گن به آدم دنیا فقط دو روزه آدم دلش می سوزه ای خدا ای خدا ای خدا
جوک ۹۲
.
.
.
۱۹- دیروز رفتم بقالی سر کوچمون یه دختر و پسر دوقلو خوشگل کوچولو تو بقالی بودن، بعدش من لپای دخترو کشیدم گفتم: اسمت چیه؟
پسره عصبی شد، گفت: نازنین اسمتو نگو!
جوک ۹۲
.
.
.
۲۰- شمام از این سیستم ها دارین که روزها لباس ها از روی صندلی به روی تخت، و شب ها از روی تخت به روی صندلی منتقل کنید؟
جوک ۹۲
.
.
.
۲۱- قانون پایستگی واحد: واحدها نه از بین می روند نه پاس می شوند بلکه از ترمی به ترم دیگر منتقل می شوند.
جوک ۹۲
.
.
.
۲۲- ۱۰ سال پیش تو یک فیلم هندی،
آمیتاباچان از کما و تخت آی سی یو بلند شد
رفت تو حیاط ۴۰، ۳۰ نفر رو لت و پار کرد. بعدش دوباره برگشت به تختش.
از اون به بعد مسیر زندگیم عوض شد
جوک ۹۲
.
.
.
۲۳- درسته پراید کولرش خوب نیست، ولی وُژدانی بخاریش خوب خنک می کنه!
جوک ۹۲
.
.
.
۲۴- بزرگترین فایده ورزش اینه که سالم می میری
جوک ۹۲
.
.
.
۲۵- روزامون برعکس شده، صبح خسته از خواب بلند می شیم، شبا پر از انرژی می خوابیم
جوک ۹۲
.
.
.
۲۶- عدالت یعنی چی؟
عدالت یعنی اینکه یکی هفت میلیارد پول از باباش ارث می بره و یکی کچلی
جوک ۹۲
.
.
.
۲۷- مکالمه تلفنی با مامان ها:
سلام، باشه، اوهوم، باشه، آره، می دونم، آره، خب، نمی دونم، شاید، حواسم هست، اوکی، می دونم مادر من، خیلی خب، باشه، اوکی، چشم، یادم می مونه، آره، باشه، خداحافظ
جوک ۹۲
.
.
.
۲۸- اگه بخوای خلبان بشی، هزار جور مریضی داری ولی بخوای معافیت پزشکی بگیری، سالمِ سالمی!
جوک ۹۲
.
.
.
۲۹- نوستراداموس تکلیفمونو مشخص کنه!
واسه امتحانات بخونیم یا دنیا قراره نابود شه؟!
جوک ۹۲
.
.
.
۳۰- داریم آبگوشت می خوریم، گوشتکوب رو گرفتم دستم تیریپ خاطره ها کودکی … به بچه خواهرم می گم: دایی جون این گوشتکوب سنش از منم بیشتره …
مادرم از اون ور میگه: فایدشم همینطور!
جوک ۹۲
.
.
.
۳۱- یه کاسه ای هست بهش میگن کاسه صبر، منتها من شک دارم که واقعا واسه من یکی کاسه باشه فک کنم از این لگن قرمزاس
جوک ۹۲
.
.
.
۳۲- به نظرتون بعد از اینکه فوق لیسانسم رو گرفتم فلافلی بزنم یا آب هویجی؟
جوک ۹۲
.
.
.
۳۳- واسه رانندگی تو تهران داشتن گواهینامه کفایت نمی کنه. باید یه لیسانس مدیریت بحران هم داشته باشی!
جوک ۹۲
.
.
.
۳۴- یکی از فانتزیام اینه که کنترل تلویزیون خونمونو بردارم برم دم این مغازه های صوتی تصویری، این تلویزیونایی که گذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم
جوک ۹۲
.
.
.
۳۵- خب مامان جون لوازم مدرسه ت رو برداشتی؟
– بله!
باز کپسول آتش نشانی و جلیقه ضد گلوله ات یادت رفته که!
جوک ۹۲
.
.
.
۳۶- من نمی دوم این درس خوندن چی داره که تا میری دو کلمه درس بخونی حتی خاطرات دوران مهد کودک اونم با وضوح HD یادِ آدم میاد.
جوک ۹۲
.
.
.
۳۷- اعتراف می کنم سوم دبستان که بودم یه روز معلم مون مدرسه نیومد منم ظهرش رفتم در خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود، تکلیف شبمو ازش گرفتم، یه همچین کثافتی بدم من!
جوک ۹۲
.
.
.
۳۸- بعضی از این خواننده ها رو باید بهشون پول داد که دیگه آهنگ جدید ندن بیرون! حق السکوت یعنی.
جوک ۹۲
.
.
.
۳۹- ساعت ۶:۴۰ صبح تو رادیو گفت: با هر کی قهرین همین الان بهش زنگ بزنین و آشتی کنین. والا با هر کسی هم آشتی باشیم اون موقع صبح بهش زنگ بزنیم ۱۰ سال باهامون حرف نمی زنه!
جوک ۹۲
.
.
.
۴۰- تعریف از خود نباشه، ولی دم هر مرکز خریدی که میرم دراش خود به خود برام باز می شه!
جوک ۹۲
.
.
.
۴۱- یه سوال پرسیدن که آیا حاضری به دوران بچگیت برگردی و بزرگ نشی؟ دختره ۱۱ ساله رفته نوشته: آره! با این تفاسیر دهه شصت نسل دایناسورها محسوب می شه
جوک ۹۲
.
.
.
۴۲- اعتماد کردن به بعضیا تو این دنیا مثل فتح کردن قله اوِرِست با دمپایی ابری میمونه
جوک ۹۲
.
.
.
۴۳- تا حالا دقت کردین هر استادی که اول ترم با لبخند وارد میشه آخر ترم اشک شما رو درمیاره؟
جوک ۹۲
.
.
.
۴۴- این فوتوشاپم زودتر تحریم کنن، ما بفهمیم بعضیا واقعا چه شکلی ان!
جوک ۹۲
.
.
.
۴۵- اینایی که میگن ۲۱ دسامبر دنیا تموم می شه همونایی هستن که رفتن پشت بوم آرم پپسی و رو ماه ببینن
جوک ۹۲
.
.
.
۴۶- زن داداش چیست؟
مارمولکی موذی و خطرناک که به طور مرموزی نظم خانواده را به هم می زند در حالی که معتقد است تمام مشکلات زیر سر خواهر شوهر است!
جوک ۹۲
.
.
.
۴۷- مراحل درس خوندن یک دانشجو:
خوابیدن روی جزوه
گرفتن مشکلات و نواقص گل های قالی
جمع کردن آشغال های ریز و درشت اطراف زمین
خاک گیری گوشه های موابیل
گرفتن چندین عکس با گوشی از خود در حالت های مختلف و در ژست درس خواندن. اس ام اس بازی با بچه های کلاس که هر کدوم چقدر درس خوندن. خوندن یادگاری های جزوه که رفقا سر کلاس نوشتن، فحش دادن به درس و دانشگاه و در آخر هم خسته شدن و رفتن و یه چیزی خوردن.
جوک ۹۲
.
.
.
۴۸- قدیما برق ها رو روشن می ذاشتیم می رفتیم مسافرت که دزده فکر کنه یکی خونه هست، الان هر جوری حساب می کنیم اگه برق ها رو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره!
جوک ۹۲
.
.
.
۴۹- یکی از دغدغه های دوران کودکیم این بود که معنی فحش ها رو از کی بپرسم.
جوک ۹۲
.
.
.
۵۰- کودک درونم پیرمرد درونم رو اسکل می کنه می خنده. قدیم اینجوری نبود، جرات نمی کرد پاشو جلوش دراز کنه لم بده!
جوک ۹۲
.
.
.
۵۱- این حقوق بشر که میگن رو پس کِی می ریزن به حسابمون؟
جوک ۹۲
.
.
.
۵۲- دقت کردین تو امتحان بهت سوالایی میدن که به عمرت ندیدی و بهشون جوابایی میدی که به عمرشون ندیدن؟
جوک ۹۲
.
.
.
۵۳- یه کتونی خریدم اصل چینی. یعنی وقتی پام می کنم کاملا حس می کنم چینیا دمپایی توالتاشون رو آب کردن باهاش این کتونیه رو ساختن!
جوک ۹۲
.
.
.
۵۴- بابام بهم پول داده برم خرید، می گم تو که پول می دی یه کم بیشتر بدهف زیاد اومد برمی گردونم من بچه اتم!
می گه: تو دنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست!
جوک ۹۲
.
.
.
۵۵- این فروشنده ها می خوان تبلیغ جنسشونو کنن میگن مشتری برده راضی بوده
یعنی واقعا مشتریا بعد از استفاده برمی گردن مغازه می گن آقا ما خیلی راضی بودیم؟!
جوک ۹۲
.
.
.
۵۶- تو ویترین فروشگاه یه پیانو دیدم سه میلیون و ۳۰۰٫ داشتم برای خریدش نقشه می کشیدم که فهمیدم ۳۳ میلیونه. از او موقع تا حالا دیگه دارم برای دزدیدنش نقشه می کشم!
جوک ۹۲
.
.
.
۵۷- لب آدم هیچ وقت تبخال نمی زنه مگه اینکه ۲۴ ساعت بعدش عروسی یا مهمونی دعوت باشه
جوک ۹۲
.
.
.
۵۸- آخرش نفهمیدم این زنگ پرورشی برای چی بود؟ همیشه هم می گفتن برای معلمتون مشکلی پیش اومده، گفته نمیاد!
جوک ۹۲
.
.
.
۵۹- من موبایلمو پرت می کنم، له می کنم، بهش فحش می دم، مشت می زنم، گمش می کنم اما یه لحظه اگه نباشه، دووم نمیارم
جوک ۹۲
.
.
.
۶۰- حتی اگه کسی بهت بدی کرد بازم هیچ وقت قلبش رو نشکون چون فقط یه قلب داره،
بزن دندوناشو بشکن که ۳۲ تا داره
جوک ۹۲
.
.
.
۶۱- دیشب بابام اومده بهم میگه پاشو برو ماشین رو بزن تو پارکینگ
می گم: بابا به خدا خسته م، نمیتونم.
می گه: ۱۰ تومان می دم برو، منم خسته ام.
می گم: بی خیال، ۱۰ تومان می دهم خودت برو!
پا شده شلوارش رو پوشیده و می گه مرد نیستی اگه ندی
پای مردونگیم موندم ۱۰ تومان بهش دادم.
داد می زنه می گه: خانوم پاشو بیا بستنی بخوریم!
جوک ۹۲
.
.
.
۶۲- اون روزا تحفه ای هم نبود …
این روزان که خیلی افتضاحن و باعث شده اون روزا خوب به نظر بیاد
جوک ۹۲
.
.
.
۶۳- کبوتری لب تنگ ماهی نشست و گفت: ای ماهی تو که سقف قفست شکسته، پس چرا پرواز نمی کنی؟ ماهی نگاهی به کبوتر انداخت و گفت: برو خودت رو مسخره کن دلقک!

  • بدون دیدگاه
  • 2013-07-07
https://www.rahafun.com/?p=16134
 
تبلیغات ویژهرزرو جایگاه
 
دیدگاه ها

تمامی حقوق این سایت برای رها فان محفوظ است و هرگونه کپی برداری از مطالب و قالب پیگرد قانونی دارد . طراحی سایت و سئو : شیکنا